عملیات مروارید۱
برگزیده و خلاصه شده ازکتاب:
« ارتش آزادیبخش ملی ایران خرداد 13۷۴»
عملیات مروارید 1
دوشنبه 5 فروردین 70
به دنبال توطئه و تهاجم گستردهٌ پاسداران رژیم خمینی به مواضع مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی ایران در شمال شهرهای جلولا و خانقین؛ یکانهای ارتش آزادیبخش ساعت5 بامداد (دوشنبه 5فروردین70) تعرض متقابل و بزرگ خود را برای دفاع از مقاومت عادلانهٌ مردم ایران در 9محور آغاز کردند و ساعتی بعد چند یکان دیگر ارتش آزادیبخش در دو محور جدید وارد این عملیات شدند. به این ترتیب رزمندگان آزادی در 11محور به طول بیش از 150کیلومتر و عمق متوسط 50کیلومتر در منطقهٌ عمومی قرهتپه ـ جلولا و خانقین به درهمشکستن توطئهٌ دشمن اقدام نمودند. در ساعت10 بامداد هر 11محور با موفقیت کامل به اهداف خود دست یافت.
در این عملیات بزرگ آقداغ صغیر (در 5کیلومتری مرز ایران در شمال خانقین)، تمامی ارتفاعات استراتژیک مروارید (در 10کیلومتری مرز ایران در شمال شرقی جلولا) و تمامی ارتفاعات جبهداغ در شمال غربی جلولا فتح و استحکامات آن به تصرف درآمد. همچنین مناطق شرق و غرب رود دیالی و مناطق شمال و جنوب رود الوند نیز تماماً تسخیر شد. در نتیجه مراکز استقرار نیروهای مقاومت ایران در مناطق خانقین و جلولا و در منطقهٌ عمومی قرهتپه از شمال و شرق فعلاً از تعرض و تیررس دشمن مصون شدهاند. قبلاً نیز نیروهای ارتش آزادیبخش، غرب و جنوب این نواحی را از دسترس و تعرض پاسداران و مزدوران محلی رژیم مصون کرده بودند.
عملیات بزرگ مروارید 1 تلاشهای گستردهٌ دیکتاتوری ارتجاعی برای سرکوب مقاومت ایران را که طی 16روز گذشته مستمراً از جهات مختلف ادامه داشت، با یک ضربهٌ بنیادی و استراتژیک مواجه کرد.
هماکنون تعدادی از یکانهای ارتش آزادی که به عمق مواضع دشمن نفوذ نموده و استحکامات آنان را منهدم نموده بودند عازم استقرار در مواضع قابل دفاع شدهاند.
از سوی دیگر در ادامهٌ عملیات مروارید، امروز یک یکان ارتش آزادیبخش مستقر در ارتفاعات آقداغ صغیر (در 5کیلومتری مرز ایران و در شمال شهر خانقین) با پاسداران خمینی که در ارتفاعات شمال روستای خلیفهمراد در 20کیلومتری شمال خانقین مستقر شده بودند، درگیر شد. متعاقباً یک یکان ارتش آزادیبخش در یک عملیات تعرضی به سمت روستای خلیفهمراد پیشروی نموده و انبوه پاسدارانی را که با لباس فرم سپاه پاسداران خمینی در سنگرهای مستحکمی موضع گرفته بودند، تارومار کرد که در نتیجه دستکم یکصد تن از آنان کشته و یا زخمی شدند.
در جریان این درگیری رزمندگان ارتش آزادیبخش تعدادی از کارتهای هویت پاسداران خمینی با مهر سپاه و همچنین سلاحها و تجهیزاتی را که آرم سپاه داشت با خود به پشتجبهه آوردند.
در عملیات تدافعی مروارید 1، 19تن از رزمندگان ارتش آزادیبخش مفقود یا شهید شدند که بخش اعظم این رزمندگان یک دستهٌ زرهی مرکب از سه تانک و یک نفربر بودند که به دلیل گمکردن راه از منطقهٌ مأموریت خود خارج گردیده بودند. از این 19تن تنها یکنفر در 5فروردین در ارتفاعات جبهداغ بهشهادت رسید.
بعداً معلوم شد که دستهٌ زرهی شامل 18رزمنده به دلیل ناآشنایی با زمین، در یک عملیات تدافعی،راه را گم کرده و چندین کیلومتر در جادهٌ جلولا ـ کلار به سوی کلار پیشروی کرده و به دلیل همین فاصلهگرفتن، ارتباط بیسیمی آنها نیز قطع شده است. به دنبال آن روشن گردید که در ورودی کلار، دستهٌ مزبور به اشتباه خود پی برده و قصد بازگشت داشته، اما دیگر دیر شده بود.
پاسداران و مزدوران محلی که ابتدا با فرض حملهٌ گستردهٌ ارتش آزادیبخش فرار از کلار را بر قرار ترجیح داده بودند،وقتی میبینند که این دسته تک و تنهاست و دنباله ندارد، بهوضوح درمییابند که راه را گم کرده و لذا فرصت را برای تهاجم متقابل مغتنم میشمارند. در نتیجه 16مجاهد خلق بهشهادت رسیده و دو تن دیگر توسط مزدوران محلی اسیر و بعداً در قصرشیرین تحویل رژیم خمینی میشوند.
سهشنبه 6فروردین 70
ساعت 2 بعدازظهر یکانهای ارتش آزادیبخش در شمال منطقهٌ جلولا و در غرب ارتفاعات مروارید، با پاسداران و مزدوران محلی رژیم خمینی درگیر شدند. رزمندگان ارتش آزادی با آتش سنگین خود مواضع دشمن را کوبیده و پس از یک درگیری گستردهٌ 5ساعته صفوف آنها را درهم شکستند. از سوی دیگر آتشباری دشمن و درگیریهای پراکنده در تمامی طول شب ادامه داشت و پاسداران خمینی از داخل خاک ایران شهرهای خانقین وارتفاعات آقداغ را بهطور کور گلولهباران میکردند.
در این درگیریها دو تن از رزمندگان قهرمان بهشهادت رسیدند و 10تن دیگر مجروح شدند.
طی عملیات مروارید پاسداران و مزدوران رژیم خمینی مقادیر زیادی گلوله، موشک آر.پی.جی، بیسیم و سایر تجهیزات و مهمات با آرم سپاه پاسداران در صحنه بهجا گذاشتند.
در ارتفاعات آقداغ صغیر که بخشی از آن طی عملیات مروارید به تصرف ارتش آزادیبخش ملی درآمد، پاسداران و مزدوران رژیم4000 تن از اتباع عراقی را در یک اردوگاه بزرگ زندانی کردند. براساس اظهارات شهود و افرادی که از این اردوگاه فرارکرده یا توسط ارتش آزادیبخش از یکی از قلعههای این اردوگاه آزاد شدند، آخوندها و پاسدارانی که از قم و شهرهای دیگر ایران به این اردوگاه آمدند از زندانیان میخواستند که برای سرکوب نیروهای مقاومت ایران با پاسداران همکاری کنند.
بنا به اظهارات عوامل رژیم که بر روی نوار نیز ضبط شده،پاسداران و دیگر مزدوران رژیم قبل از اعزام به داخل عراق توسط نمایندگان خامنهای توجیه شده و دو مأموریت به آنان محول میگردد: «اعدام مجاهدین» و «تأسیس حکومت اسلامی» در عراق. بنا بر همین اظهارات ضبطشده، پاسداران واحدهای زرهی خود را برای بهکارگیری در درگیریهای داخلی عراق به این کشور اعزام نموده و بهطور مستمر نیازهای لجستیکی آنان را نیز به داخل عراق میفرستند. این اظهارات همچنین حاکیست که پاسداران در نقاط مختلف کرکوک، سلیمانیه و کلار مقر دایر کردهاند. به عنوان مثال ناحیهٌ اِخوه در سلیمانیه تبدیل به یکی از مراکز اصلی پاسداران شده است. برخی ادارات شهر کلار نیز به عنوان پایگاه مورد استفادهٌ پاسداران قرار دارد. همچنین در پی عملیات تدافعی مروارید و غلبهٌ ارتش آزادیبخش بر پاسداران و مزدوران محلی رژیم خمینی در مناطق شمالی شهر جلولا، امروز اجساد متلاشیشدهٌ دو مجاهد خلق صمد امامعلی و جعفر منوچهری، که به کمین افتادن آنها قبلاً اعلام شده بود،توسط رزمندگان ارتش آزادیبخش در تپهماهورهای 8کیلومتری شمال جلولا پیدا شد. با توجه به فاصلهٌ محل بهدامافتادن این دو مجاهد خلق و محل پیداشدن اجساد و نحوهٌ زمینافتادن و وضعیت اجساد ـ که از آنها عکسبرداری شده ـ به وضوح پیدا بود که مزدوران محلی آخوندها پس از بهاسارت گرفتن آنان در مسیر ترددشان در نزدیک شهر، مبادرت به انتقال آنان به محل دیگر نموده و سپس آنها را به فجیعترین صورت اعدام کردهاند.
مجاهد شهید صمد امامعلی از اعضای باسابقهٌ سازمان مجاهدین خلق ایران و از زندانیان سیاسی مقاوم رژیم خمینی بود و 6سال را در شکنجهگاههای خمینی بهسر برده بود.
چهارشنبه 7 فروردین 70
براساس گزارشهای موثق دریافتی اعلام شد که تلفات پاسداران خمینی در جریان عملیات بزرگ ارتش آزادیبخش ملی ایران (در 5فروردین1370) چنان سنگین بود که چندین یکان سپاه پاسداران متلاشی شده و یا کارایی رزمی خود را از دست دادهاند.
بنابر گزارشها تلفات پاسداران در این درگیریها بهحدی افزایش یافته که رژیم خمینی سیستم تخلیهٌ مجروحین و کشتهشدگان خود در جریان جنگ ایران و عراق را که پس از پایان این جنگ در سال1367 تعطیل کرده بود، مجدداً دایر کرده است.
رژیم همچنین در هراس از افشای مداخلات گستردهٌ نظامی خود در خاک عراق از انتشار هرگونه خبر و گزارشی پیرامون تلفات سنگین پاسداران بهشدت جلوگیری میکند. فرماندهی پاسداران خمینی به یکانهای مربوطه مؤکداً دستور داده که کلیهٌ مجروحان و اجساد کشتهشدگان را به ایران بازگردانند. پاسداران حتی از تماس خانوادهٌ مجروحان با آنان در بیمارستان ممانعت میکنند. با این حال بهرغم سانسور شدید، تاکنون مشخصات 150تن از فرماندهان و اعضای سپاه پاسداران که تا 29فروردین در جریان درگیری با ارتش آزادیبخش ملی در منطقهٌ مرزی شمال عراق کشته شدهاند،به دست مجاهدین خلق ایران رسیده است. اغلب این افراد متعلق به تیپهای 39 و 59 سپاه پاسداران موسوم به «نبیاکرم» و «مسلمبنعقیل» میباشند. در میان این لیست نام محمد جوکار از فرماندهان مخابرات ستاد کل سپاه پاسداران به چشم میخورد.
بنا بر همین گزارشها، با شروع عملیات بزرگ «مروارید» ارتش آزادیبخش، مرتضی قربانی سرکردهٌ قرارگاه موسوم به نجف سپاه که فرماندهی نیروهای سپاه در ناحیهٌ میانی مرز ایران و عراق را برعهده دارد، همراه تعداد زیادی از سرکردگان پاسداران بهسرعت عازم منطقهٌ مرزی قصرشیرین شدند تا پاسداران را در مقابله با یکانهای ارتش آزادیبخش فرماندهی کنند.
پنجشنبه 8فروردین 70
آتشباری مستمر و درگیریهای پراکنده بین ارتش آزادیبخش و پاسداران رژیم خمینی در منطقهٌ مرزی ایران و عراق همچنان ادامه دارد. در روزهای گذشته پاسداران مستقر در ارتفاعات خلیفهمراد که این منطقه را به پایگاه مستحکمی برای خود تبدیل کرده بودند، در اثر تهاجم یکانهای ارتش آزادیبخش ملی ایران دستکم یکصد تن دیگر کشته بر جای گذاشتند. یک انبار بزرگ سوخت، یک انبار موشکهای مالیوتکا و دو زاغهٌ بزرگ مهمات آنان نیز بهکلی درهم کوبیده و منهدم گردید.
امروز اعلام گردید، بنا به اظهارات یکی از فرماندهان پاسداران رژیم خمینی از تیپ موسوم به امام علی، در تاریخ 25اسفند69 پاسداران رژیم با هدف محاصرهکردن مجاهدین و همچنین تسخیر شهر جلولا پیشروی خود را از چند محور آغاز کرده بودند. تیپ39 موسوم به نبی اکرم و تیپ59 مسلمبنعقیل از مسیر کلار و تیپ موسوم به امام علی و تیپ32 انصارالحسین (که مرکز آن در شهر همدان است) نیز از منطقهٌ مرزی خانقین و جلولا وارد شده و تعدادی از مزدوران محلی را هم با خود داشتند. هر یک از این محورها 12اتوبوس خالی سپاه پاسداران را با خود آورده بودند تا به خیال خود مجاهدینی را که قرار بود بعد از محاصره اسیر نمایند، به این وسیله به داخل ایران منتقل کنند. اما در جریان اجرای این طرح سرکوبگرانه بسیاری از پاسداران از جمله فرمانده تیپ موسوم به امام علی کشته شده و سایرین متواری شدند. در میان پاسداران کشتهشده در درگیری با مجاهدین، اسامی شمار دیگری از فرماندهان سپاه پاسداران رژیم خمینی از جمله مسعود حیدری و حسین بهرامی دیده میشود.
همچنین بنا به اظهارات علی باقری از اعضای بسیج سپاه پاسداران شهر قم که روز 27اسفند از قم به تهران آمده و روز بعد با اتوبوس برای جنگ علیه مجاهدین به پادگان موسوم به ابوذر در منطقهٌ سرپلذهاب منتقل شده بود، مساجد معینی در شهرهای قم و تهران برای بسیج نیرو و سازماندهی و تسلیح و اعزام آنها به نوار مرزی ایران و عراق به منظور جنگ علیه مجاهدین اختصاص یافته است. علی باقری عضو یک یکان پاسداران است که تحت فرماندهی مزدوری به نام جعفر، صبح سوم فروردین با یک ستون خودرو از پادگان موسوم به ابوذر به روستای شیخبابا در شمال شهر جلولا اعزام شده بودند. مجموع نیروهای مختلف دشمن که در عملیات بزرگ مروارید بههلاکت رسیده یا از دور خارج شدند بین 7 تا 10هزار نفر ارزیابی میشود.
جمعه 9 فروردین 70
در یک درگیری که در شرق ارتفاعات مروارید بین یکانهای ارتش آزادیبخش و پاسداران خمینی صورت گرفت، 5تن از آنان کشته شدند. همچنین 10فروردینماه در تمامی مناطق مرزی شمال و جنوب قصرشیرین آتشباری و تبادل آتش بین نیروهای ارتش آزادیبخش و پاسداران خمینی پیوسته ادامه داشت.
طی یک درگیری دیگر در ارتفاعات آقداغ صغیر (در شمال شهر خانقین) تعدادی از پاسداران که اقدام به تهاجم علیه نیروهای مقاومت ایران نموده بودند، کشته شدند و مقداری غنایم و اسناد از سپاه پاسداران به دست ارتش آزادیبخش افتاد. اجساد پاسداران بههلاکترسیده هنوز در صحنهٌ نبرد باقیست.
در یک درگیری دیگر در همین منطقه یک واحد گشتی سپاه با تمامی تجهیزات خود درکمین نیروهای ارتش آزادیبخش به کلی منهدم شد. تجهیزات این واحد که تماماً دارای آرم سپاه پاسداران است، در اختیار رزمندگان ارتش آزادیبخش میباشد.
شنبه 10 فروردین 70
آخوند یزدی رئیس قوهٌ قضائیهٌ در نماز جمعه تهران، با اشاره به افشاگریهای مجاهدین پیرامون دخالتهای مستمر نظامی رژیم در خاک عراق بهمنظور سرکوب نیروهای مقاومت ایران و استقرار یک دیکتاتوری مذهبی در عراق، گفت: «جمهوری اسلامی ایران بههیچوجه در مسایل داخل عراق دخالت نداشته و معنای اقدامات ما دخالت نیست بلکه این فضیلت نظام ماست».
در همین رابطه دفتر مجاهدین خلق طی اطلاعیهیی گفت:
«اگر آخوند یزدی و سایر سردمداران رژیم خمینی که این روزها وقیحانه اصرار دارند تا اقدامات آشکار خود را در منطقهٌ مرزی ایران و عراق منکر شوند، راست میگویند پس چه کسی مردم بیگناه شهرهای مرزی ایران و عراق از قبیل منذریه و خانقین را شبانهروز گلولهباران میکند؟ ستونهای طولانی خودروهای پاسداران و انواع و اقسام تجهیزات و سلاحها با مارک سپاه پاسداران توسط چه کسی از تمامی معابر مرزی وارد عراق میشود؟ اگر یزدی و سایر آخوندها راست میگویند، پس هزاران پاسدار از جمله تیپ39 موسوم به نبی اکرم، تیپ59 مسلمابنعقیل، تیپ32 انصارالحسین و تیپ موسوم به امام علی سپاه پاسداران برای سرکوب مجاهدین در شهرهای کفری، جلولا و خانقین عراق چه میکردند؟ که تاکنون مجاهدین اسامی انبوهی از این پاسداران را که در درگیری با مجاهدین کشته شدهاند منتشر نمودهاند. مگر یک بسیجی 16ساله را و صدها تن دیگر از قم برای حمله به مجاهدین به خاک عراق نفرستادهاند؟ مگر مقر پاسداران در مراکز اداری شهرهای کلار و سلیمانیه و بسیاری دیگر از شهرهای مرزی عراق آنچنانکه همهٌ مردم شاهدند قرار ندارد و پاسداران آزادانه با لباس هوانیروز و لباس امدادگر سپاه پاسداران رفت و آمد نمیکنند؟ مگر قرارگاه موسوم به «رمضان» پاسداران پست فرماندهی در منطقهٌ شیلر عراق دایر نکرده است و چه کسی گلولههای شیمیایی توپ را در دربندیخان انبارکرده است؟ مگر الان تعدادی ازآخوندهای مجلس رژیم در داخل خاک عراق نیستند؟ مگر در شرق کوههای آقداغ صغیر در خاک عراق پاسداران 4000تن را زندانی نکردند؟
مگر تلویزیونهای جهان بهکرات صحنههایی از اقدامات مزدوران رژیم خمینی در داخل عراق را پخش نکردند که صدای پاسداران به زبان فارسی درحین اقداماتشان شنیده میشد. بهراستی آنان را چه کسی به داخل عراق فرستاده است؟
سازمان مجاهدین خلق بدینوسیله از کلیهٌ مراجع بینالمللی بهویژه سازمان ملل متحد خواستار اعزام هیأتی برای بازدید از مرز خسروی و دیگر معابر مرزی منطقهٌ قصرشیرین است تا جهانیان به گوشهیی ازجنایتها و دروغهای وقیحانهٌ آخوندهای حاکم بر ایران و توطئهٌ آنها برای محاصره و سرکوب مقاومت ایران و تأسیس حکومت بهاصطلاح "اسلامی" در عراق پی ببرند».
یکشنبه 11 فروردین 70
در درگیریهای مزدوران رژیم خمینی در ارتفاعات آقداغ صغیر با نیروهای ارتش آزادیبخش ملی ایران، 3پاسدار مجهز به تجهیزات سپاه پاسداران و نوار سبز پیشانی خاص پاسداران درحالیکه به عمد بر روی لباس پاسداری لباس گشاد محلی به تن کرده بودند، کشته شدند. آدرسهای موجود در جیب مزدوران حاکی از اعزام آنان از پایگاههای سپاه پاسداران در کرمانشاه میباشد که از سرپلذهاب عبور نموده و برای کشتار مجاهدین وارد خاک عراق گردیدهاند. قبلا رژیم عنوان «جهاد اسلامی» را برای مزدوران و عملیات تروریستی خود در لبنان بهکار میبرد و از آنجا به صدور تروریسم به کشورهای مختلف مبادرت میکرد. اکنون نیز بخشی از پاسداران رژیم در لبنان برای مقابله با مقاومت ایران در نوار مرزی عازم خاک عراق شدهاند.
از سوی دیگر روز گذشته رفسنجانی پس از شکست سپاه در خاک عراق در جلسهیی با حضور آخوند نوری وزیرکشور و مختار کلانتری فرمانده کل کمیتهها، پاسداران و فرماندهان کمیتهها را تشویق به سرکوب بیشتر مردم و مقاومت در شهرها نمود. وی کشتار و شکنجهٌ مخالفین را تحت عنوان «خدمات کمیته» ستود و با اشاره به سرکوب مقاومت مردم ایران گفت:
«نیروهای کمیته و نیروهای پاسداران نقش برجستهیی در محو این غدهٌ سرطانی دارند».
اشارهٌ رفسنجانی به موج جدید و گستردهیی از دستگیری هواداران مجاهدین در شهرهای مختلف ایران از جمله تهران است.
همچنین براساس گزارشهایی از درون رژیم به دنبال جلسهٌ محرمانه 21اسفند در وزارت اطلاعات رژیم ، طی دستورالعملی به کلیهٌ کمیتهها ابلاغ گردید برای دستگیری مجدد کلیهٌ زندانیان سیاسی که دوران محکومیتشان سپری شده بود، اقدام بکنند.
فراخوان رفسنجانی به سرکوب هر چه بیشتر، همزمان با اوجگیری نبردهای ارتش آزادیبخش ملی ایران با پاسداران که بهمنظور تهاجم به پایگاههای مقاومت ایران وارد خاک عراق شدهاند، صورت میگیرد