برگزیده و خلاصه شده ازکتاب:

 « ارتش آزادیبخش ملی ایران خرداد 13۷۴»

ارتش آزادیبخش - یک گام به پیش

شاخصهای پیشرفت

 یک سال پس از آن که گردانهای رزمی نخستین عملیات خود را انجام دادند، نگاهی به بیلان این عملیات و شاخصهای مختلف پیشرفت نشان می‌دهد که قدرت رزمی ارتش آزادیبخش به‌طور تصاعدی افزایش یافته و این ارتش جایگاه شایستهٌ  خود را به‌عنوان یک ارتش پرتوان  و ورزیده به دست آورده است.

طی این مدت، ارتش آزادیبخش قریب 100رشته عملیات نظامی انجام داد. 248پایگاه و مجموعهٌ پایگاهی دشمن  را تسخیر یا منهدم کرد و بیش ا ز 9300تن از نیروهای دشمن (اعم از کشته،‌زخمی و اسیر) را  از صحنه خارج ساخت.

در بررسی دقیقتر،‌ می‌توان با شاخصهای مختلف، میزان رشد و توان رزمی ارتش آزادیبخش را ارزیابی کرد. 

افزایش تصاعدی اسیران دشمن

تعداد اسیران دشمن شاخص شناخته‌شده‌یی است که در ارتشها میزان  تسلط و اقتدار نیروی مهاجم را در صحنهٌ عملیات نشان می‌دهد. در بیلان یکسالهٌ عملیات ارتش آزادیبخش، این شاخص یک رشد تصاعدی را نشان می‌داد:

* عملیات اسفند 65      تعداد  اسیران  13تن

* عملیات خرداد 66     تعداد  اسیران  45 تن

* عملیات  مرداد 66     تعداد  اسیران  68 تن

* عملیات مهر66         تعداد  اسیران  207 تن (بیش از مجموعهٌ  اسیران عملیات 6ماه گذشته)

* عملیات10روز آذر66  تعداد  اسیران 540تن ( بیش از کل عملیات 10 ماه گذشته)

 رشد کیفیت تهاجم

فروردین66:  در منطقه بانه، رزمندگان هفت پایگاه دشمن را هم‌زمان مورد تهاجم قرار دادند و بزرگترین پایگاه دشمن در این منطقه را تسخیر کردند.

خردادماه 66:   در یک جنگ رودررو که 12ساعت به‌درازا کشید، رزمندگان آزادی،250نفر از قوای دشمن را از پای درآوردند و 4 پاتک سنگین را درهم‌شکستند.

 تیرماه 66:  ارتش آزادیبخش طی 8ساعت نبرد، 4پایگاه دشمن را درهم کوبید و درحالی‌که دشمن از 10نقطه ٌپی‌درپی نیروی کمکی برای درگیری اعزام می‌نمود، تمامی پاتکهای دشمن را درهم‌ شکست.

در عملیات مریوان در مهرماه66، و در سلسله عملیات آذرماه66 تیپهای ارتش آزادیبخش جبهه‌های وسیعی را به کنترل خود درآوردند و در سراسر مناطق عملیاتی دشمن را فلج کرده و از هر واکنشی باز ‌داشتند.

دو عملیات مهم در شمال و جنوب خط مرزی 1200کیلومتری، ضربهٌ  شکننده‌یی برای دشمن بود. عملیات جنوب در کوشک و در عین‌خوش، مهمترین خطوط  نظامی  دشمن را مورد هدف قرار داده بود و عملیات پیرانشهر (شمال) ضربهٌ خردکننده‌یی به دشمن و روحیهٌ نیروهایش وارد کرد. ‌بیلان عملیاتی10روز اول آذر ماه66 در مقایسه با کل عملیات ارتش آزادیبخش طی 10ماه گذشته رکورد بی‌سابقه‌یی از لطمه بر ماشین جنگ و سرکوب دشمن را نشان می‌داد. این ضربه‌ها ناظران بین‌المللی را نسبت به وجود یک عامل تعیین‌ کنندهٌ جدید در جبهه‌های جنگ کاملاً حساس می‌نمود. مجلهٌ میدل‌ایست بین‌المللی در همان زمان نوشت:

 «در این تلاشهای نظامی، 2عامل روشن است. اول این‌که حمله‌ها به‌لحاظ وسعت و تعداد رو به رشد هستند. این تلاشها با عملیات کوچک جنگ و گریز متفاوتند. به خصوص پس از تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران، مجاهدین اقدام به نبردهای کلاسیکی کرده‌اند که برخی از آنها 2روز به طول انجامیده.‌ این حمله‌ها از نواحی کوهستانی شمال‌غربی مرز ایران شروع شده و به طرف جنوب تا منطقهٌ  مسطح و باز خوزستان ادامه یافته است.‌یعنی دقیقاً  مناطقی که با عملیات چریکی همخوانی ندارند».

گسترش عملیات در سراسر نوار مرزی

ارتش آزادیبخش طی 6ماه توانست در سراسر مرز حضور نظامی پیدا کند. به‌خصوص پس از گشودن جبهه جدید در جنوب خوزستان، حلقهٌ  تهاجم در سراسر مرز تکمیل شد. طی این مدت مهمترین و زبده‌ترین لشکرها و تیپهای ارتش و سپاه خمینی ضربه‌های جانانه‌یی از ارتش آزادیبخش دریافت کردند و شمار قابل توجهی از گردانها و گروهانهای آنها کاملاً منهدم و تارومار شدند. هر کدام از این یکانهای نظامی دارای سوابق  جنگ‌افروزانه و سرکوبگرانهٌ بسیاری در دستگاه اهریمنی خمینی بودند. از آن جمله:

ــ   لشکر 23 نوهد که  گردانهای ویژه هوابرد نیز در اختیار داشت.

ــ   لشکر30 مازندران که سالها در منطقه ٌمریوان مستقر بوده و همیشه به اوضاع آن منطقه مسلط بود.

ــ   لشکر موسوم به علی‌ابن ابیطالب که در همهٌ تهاجمات جنگی خمینی جزو نیروهای اصلی خط‌شکن بود.

ــ  تیپ موسوم به مسلم‌ابن عقیل که نیروی مهم سپاه دشمن در منطقهٌ کرمانشاه بود.

ــ  لشکرهای 77خراسان، 16زرهی قزوین، 81زرهی کرمانشاه، 64ارومیه و 92زرهی اهواز که از مهمترین و مجهزترین لشکرهای ارتش خمینی بودند و دشمن در نگهداری استحکامات دفاعی خود کاملاً  به آنها متکی بود.این نیروهای زبده  ضربه‌های کوبنده و خوارکننده‌یی از ارتش آزادی دریافت کردند. نتایج عملیات و رویدادهای صحنه نشان می‌داد که نیروهای دشمن حتی در بهترین وضعیت و در اوج  آمادگی باز هم  در مقابل ارتش آزادیبخش ضربه‌پذیر و مغلوب خواهند بود.

  ابتکارعمل و غافلگیری

وجه مشترک تاکتیکی تمامی حمله‌های ارتش آزادیبخش این بود که  همواره  دشمن را در غافلگیری کامل  زیر ضرب  قرار می‌داد. به‌خصوص نیروهایی را که در آماده‌باش کامل و یا در خط مقدم قرار داشتند و همواره  گوش به ‌زنگ بودند. این رویکرد  نشاندهندهٌ دو دنیای نظامی کاملاً  متفاوت بود. در  مقابل  آمادگی، سرعت عمل و حمله‌های  برق‌آسای ارتش آزادیبخش، نیروهای  خمینی در انفعال، تشتت و وارفتگی مفرط به‌ سر می‌بردند. انبوه بخشنامه‌ها و توبیخ و تنبیه‌های شبانه‌روزی هم نمی‌توانست آنها را از لاک دفاعی خارج کند. این نشاندهندهٌ  نامشروع  و ناعادلانه بودن جنگ خمینی از سویی و حقانیت مقاومت عادلانهٌ  مردم ایران از سوی دیگر است. هرچقدر در جبههٌ خمینی، نیروها از سر اجبار و ناآگاهی و در بی‌اعتقادی به نظام و سیاست و شعارهای جنگ‌طلبانهٌ  خمینی عمل می‌کنند، در جبهه ٌخلق و در صفوف ارتش آزادی، زنان و مردان سراپا شور و آگاهی و سرشار از عشق و ایمان به هدفهایشان بر دشمن می‌تازند.

افت مستمر روحیه نیروهای دشمن

شاخص مهم دیگری که مستقیماً  در خدمت سیاست صلح بود،‌تأثیر حمله‌های ارتش آزادیبخش بر روحیهٌ نیروهای دشمن بود.

هر کدام از عملیات ارتش آزادیبخش در میان پرسنل یکانهای دشمن چنان بازتابی داشت که گویی آن عملیات عیناً  در سراسر جبهه‌ها صورت گرفته است. این حقیقت را اسیران دشمن و به‌ویژه افسرانی که به اسارت ارتش آزادیبخش درآمدند،اعتراف کرده‌اند. دشمن برای ایجاد آمادگی در نیروهایش ابتدا  تهدیدهای  ناشی از حملهٌ مجاهدین و به‌ویژه نفوذ و غافلگیری را  به پرسنلش خاطرنشان می‌کرد. اما مشروعیت و حقانیت جنگ آزادیبخش و فقط نام مجاهدین کافی بود که وحشت و تزلزل را در میان نیروهای رژیم دهها برابر افزایش داده و هرگونه تمایل  به دفاع و ایستادگی را کنار بزند. در مراحل بعدی دشمن ترجیح داد که دیگر اخبار و نتایج عملیات ارتش آزادیبخش را از سطح افسران ارشد و فرماندهان گردانهایش به پایین‌تر انتقال ندهد. اما به قول یکی از فرماندهان ارتش خمینی «عملیات مجاهدین، خبرش همه‌جاگیر شده   است» این واقعیت به صورت یک عامل کمکی به خدمت ارتش آزادیبخش درآمد و نیروهای دشمن را چه در صحنهٌ عملیات و چه در کل، از درون متزلزل نمود. افزایش تصاعدی شمار اسیران و تمایل گسترده  به تسلیم شدن و یا پیوستن، ناشی از همین امر بود. این مسأله آن‌قدر فراگیر شده بود که فرماندهان ارتش خمینی در گزارشی که از اوضاع پایگاههای مرزی تهیه کرده بودند به محبوبیت ارتش آزادیبخش در میان سربازان اعتراف کرده و نوشته بودند:

 «مجاهدین حتی در سنگرهای ما، حامیان خود را سازمان داده‌اند و عدم ایستادگی سربازان بر اثر تبلیغات آنهاست که وضعیت به‌شدت بغرنجی را به‌وجود آورده‌است».

اسناد به‌دست‌آمده از نبرد آفتاب‌ نشان داد که از اول آذرماه66 تا هفتم فروردین67، ارتش و سپاه خمینی بیش از 90بخشنامه و دستورالعمل (تقریباً روزی یک بخشنامه)  به‌منظور آماده‌باش و هوشیاری در رابطه با حمله ‌ٌرزمندگان ارتش آزادیبخش برای نیروهایشان صادر کرده بودند. 

عملیات ارتش آزادیبخش  هم‌چنین  موج  فرار سربازان را  از جبهه‌ها  تشدید کرد.  بسیاری  از  آنها  با طرح‌ریزی  و تحمل خطر،  میدانهای مین مقابل خود را‌  گشوده و به سوی ارتش آزادی می‌آمدند.  هر کدام از عملیات ارتش آزادیبخش نقش  راهگشایی برای پرسنل شریف نظامی داشت تا آنها بتوانند خود را   از شر جنگ  و سرکوب خمینی خلاص کنند و به ارتش آزادیبخش بپیوندند. 

 عملیات موفقیت‌آمیز

سلسله نبردهای یک‌ساله ارتش آزادیبخش بدون استثنا با پیروزی و موفقیت کامل همراه بود. حتی در برخی تهاجمها، قوای دشمن در شرایط حداکثر آماده‌باش عملیاتی قرار داشت. درعملیات پیرانشهر نیروهای دشمن در اوج آمادگی و در نقطهٌ  ماکزیمم تمرکز برای حمله به‌سر می‌بردند. در تهاجم به خط دشمن در منطقهٌ  کوشک، رزمندگان در نقطهٌ بسیار پرتجمعی وارد عمل شدند. جایی  که دشمن حتی تصورش را هم نمی‌کرد. در سایر نبردها نیز هر کجا  دشمن به موقع از محاصره و درهم‌کوبیده‌شدن پایگاههایش  باخبر می‌شد، با  حداکثر توان و سرعت عمل ممکن از پایگاههای اطراف نیروی کمکی برای مقابله با ارتش آزادیبخش اعزام  می‌نمود. اما به‌رغم افزایش نیروهای دشمن که گاه به چند برابر آن‌چه در طرح عملیاتی رزمندگان پیش‌بینی شده بود می‌رسید، باز هم نبردها با پیروزی قاطع ارتش آزادیبخش پایان  می‌گرفت.