حاکمیت و رای مردم.

تن دادن به حاکمیت و رأی مردم؛ اصل دعوای مردم ایران و مقاومت ایران، با خمینی و رژیمش از روز اول تا امروز و تا روز آخر میباشد

این‌چنین می‌توان همه نیروهای سیاسی را حول این دعوای اصلی دسته‌بندی و طبقه‌بندی کرد

در اولین تقسیم‌بندی در یک طرف همه آنهایی قرار می‌گیرند که طرفدار بر چیدن بساط دیکتاتوری شاه و دیکتاتوری شیخ هستند همه آنهایی که شعارشان ”نه شاه‌، نه شیخ“ است

این مقاومت و جایگزینی است که حاضر نشده است به هیچ فشاری برای پذیرش مهره‌های ارتجاعی و استعماری و در‌هم شکستن حصارهای حیاتی و نقض مرزبندی ملی ایرانیان در برابر حاکمیت آخوندی تن بدهد و بر سر خطوط قرمز و عبورناپذیر با شیخ و شاه کوتاه بیاید و سازش کند 

از نظر سیاسی و اجتماعی؛ انتخاب و رأی عمومی را تنها مجرای مشروعیت آن مقام‌هایی که باید انتخاب بشوند بداند و هر حرف حقی هم که در سیاست دارد، بیاید آن را در پهنه سیاسی به پشتوانه‌ رأی عمومی بیان بکند و به کرسی بنشاند.

ما حصل این که، نه جنسیت- زن و مرد، نه قومیت- این‌که فارس است یا کرد است یا ترک است یا بلوچ است یا ترکمن است، یا هر چیز دیگری؛ نه عقیده و مذهب، نه مسلمان و غیرمسلمان، نه شیعه و سنی، نمی‌باید به خودی خود باعث ترجیح قانونی باشد، ترجیح قانونی این یکی بر آن یکی.

حالا اگر انتخاب و رأی عمومی را تنها مجرای مشروعیت سیاسی تلقی کنیم، پس تن دادیم به حاکمیت مردم، به رأی مردم، در نقطه مقابل حاکمیت آخوندها. این اصل دعواست. اصل دعوای مردم ایران، مقاومت ایران، با خمینی و رژیمش از روز اول تا روز آخر

حالا دیگر می‌شود همه مدعیان و همه افراد و همه نیروهای سیاسی را حول این دعوای اصلی دسته‌بندی کرد، طبقه‌بندی کرد. واضح است که در اولین تقسیم‌بندی در یک طرف همه آنهایی قرار می‌گیرند که طرفدار حاکمیت مردمند، طرفدار بر چیدن بساط دیکتاتوری شاه وشیخ هستند، و همه آنهایی که به نحوی از انحاء با اینها هستند. طرفدار حاکمیت و ولایت آنها یا حتی طرفدار بازسازی و نوسازی و رنگ‌آمیزی و خواهان حفظ نظام‌شان هستند.