عملیات مروارید۲

برگزیده و خلاصه شده ازکتاب:

 « ارتش آزادیبخش ملی ایران خرداد ۱۳۷۴»

 عملیات مروارید ۲

دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۷۰

ساعت یک و۳۰دقیقهٌ بامداد به وقت محلی هزاران تن از پاسداران رژیم خمینی در منطقهٌ مرزی قصرشیرین تهاجم گسترده‌یی را در 4محور علیه مواضع ارتش آزادیبخش ملی ایران واقع در ارتفاعات مروارید (در شمال شهر جلولا)، ارتفاعات آق‌داغ صغیر و شمال شهر خانقین آغاز کردند. فرماندهی این تهاجم را قرارگاه موسوم به رمضان سپاه پاسداران به‌عهده داشت و به همین منظور محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران خمینی و گروه دیگری از فرماندهان سپاه از چند روز قبل در کرمانشاه، سرپل‌ذهاب و قصرشیرین مستقر شده‌اند.

از اولین لحظات تهاجم پاسداران، رزمندگان ارتش آزادیبخش به مقابله با آنان برخاستند و راه پیشروی آنان را مسدود کردند.

فقط در جبههٌ آق‌داغ، پاسداران  ۳۰۰کشته و انبوهی غنایم برجای گذاشته‌اند. در سایر جبهه‌ها نیز صدها تن از پاسداران کشته شده و دهها خودروی آنان منهدم شده است و واحدهای زیادی از دشمن تارومار گشته است. اجساد کشته‌شدگان دشمن در صحنهٌ درگیری به‌جای مانده که بسیاری از آنان کارت عضویت سپاه پاسداران را به همراه دارند. یکی از فرماندهان پاسداران که در این درگیری کشته شده حسن بختیاری نام دارد که از سپاه پاسداران همدان اعزام شده است.

متعاقباً سپاه پاسداران واحدهای جدیدی را از مرز ایران و عراق عبور داد تا به کمک واحدهای شکست‌خورده‌اش بیایند. یک ستون زرهی دشمن که به سمت مواضع ارتش آزادیبخش پیشروی می‌کرد با ضدحملهٌ رزمندگان متوقف شد. آتشباری سنگین پاسداران درسراسر منطقه ادامه دارد و درگیری بین یکانهای ارتش آزادیبخش و پاسداران در جبهه‌ها به‌شدت جریان  دارد.

فتح قلهٌ ۳۲۳

ساعت ۱۵ و دقیقهٌ دوشنبه ۱۲فروردین به وقت محلی رزمندگان ارتش آزادیبخش پس از یک نبرد 14ساعته با پاسداران رژیم خمینی، بلندی استراتژیک323 واقع در ارتفاعات شمال شرقی جلولا را به تصرف درآوردند. پیش از آن پاسداران به‌منظور تعرض به یکانهای ارتش آزادیبخش این بلندی را اشغال کرده بودند. اجساد صدها پاسدار در این بلندی به‌جای مانده است. نبرد در سایر جبهه‌ها ادامه دارد.

درعملیات مروارید2، ده تن از رزمندگان ارتش آزادیبخش قهرمانانه  به‌شهادت رسیدند و 17تن دیگر زخمی شدند.

روز (12 فروردین)  هم‌چنین رزمندگان ارتش آزادیبخش طی یک تهاجم برق‌آسا به یک مرکز تجمع سپاه پاسداران در  روستای عراقی «خلیفه‌مراد»  واقع در 15کیلومتری مرز ایران، بیش از یکصد تن از پاسداران و مزدوران رژیم را به‌هلاکت رسانده و 5تن متعلق به لشکر32 موسوم به انصارالحسین سپاه: (پاسدار محمدصادق جعفرپور از گردان154 لشکر32 سپاه ، پاسدار علی‌اکبر عندلیبی از گردان مهندسی لشکر32 سپاه، پاسدار حسین شهبازی از گردان تخریب لشکر32 سپاه، پاسدار حسین اکبری تک‌تیراندازگردان155 لشکر32 سپاه ، پاسدار مهرداد ساغرچی مهندسی لشکر32 سپاه) را به اسارت درآوردند.

بنا بر اظهار این اسیران، رژیم خمینی از مدتها پیش در قرارگاه موسوم به «ابوذر» در شهر سرپل‌ذهاب نیروهای لشکر32 موسوم به انصارالحسین، تیپ39 نبی‌اکرم، تیپ59 مسلم‌بن‌عقیل و تیپ100 انصارالرسول را برای تهاجم به داخل خاک عراق و هم‌چنین سرکوب مجاهدین آماده کرده بود. این نیروها در ساعت6 بعدازظهر 11فروردین از شهر قصرشیرین در سه محور اصلی و چند محور فرعی وارد خاک عراق شده‌اند. یک محور به ارتفاعات مروارید محل استقرار مجاهدین و محور دیگر به ارتفاعات آق‌داغ و دیگری به خانقین اختصاص یافته بود. بنا بر اظهار پاسداران اسیر، محورهای مربوط به آق‌داغ و مروارید در ضدحملهٌ مجاهدین به‌کلی نابود شدند. اجساد قریب به یکهزار و پانصد تن از پاسداران خمینی که طی یک نبرد 18ساعته با ارتش آزادیبخش کشته شدند، در نوار مرزی در خاک عراق به‌جای مانده است.

بنا به گزارشهای تکمیلی، ضدحملهٌ امروز یکانهای ارتش آزادیبخش در ساعات اولیهٌ تهاجم دشمن، بیش از 1000کشته از پاسداران به‌جای گذاشت که اجساد آنان در مناطق مرزی داخل خاک عراق هم‌چنان به‌جای مانده است.

درحالی‌که اجساد پاسداران و انبوه تجهیزات و تسلیحات با آرم سپاه پاسداران که از آنان در خاک عراق به‌جای مانده است جای تردیدی در دخالت گستردهٌ نظامی رژیم خمینی در خاک عراق به‌منظور سرکوب مجاهدین و تلاش برای استقرار یک حکومت به‌اصطلاح اسلامی در خاک عراق باقی نمی‌گذارد و این شواهد انکارناپذیر نقشه‌ها و توطئه‌های رژیم خمینی را برملا نموده و آخوندها هیچ راهی برای انکار درگیری گستردهٌ پاسداران با نیروهای مقاومت ایران ندارند، ظهر امروز رادیوی رژیم آشکارا مجبور به اعتراف گردید،‌اما در یک تلاش مذبوحانه سعی کرد تا چنین  وانمود سازد که واحدهای ارتش آزادیبخش به هنگام عبور به داخل خاک ایران با پاسداران خمینی درگیر شده‌اند. 

دفتر مجاهدین خلق با صدور اطلاعیه‌یی در این رابطه اعلام کرد:

«سازمان مجاهدین خلق ایران با استناد به انبوه اجساد پاسداران در خاک عراق که کارت عضویت سپاه پاسداران را نیز به همراه دارند، از همهٌ مجامع بین‌المللی به‌ویژه سازمان ملل متحد خواستار محکوم‌کردن قاطع دخالتهای گستردهٌ نظامی رژیم خمینی در خاک عراق به منظور سرکوب مقاومت ایران می‌باشد. ما هم‌چنین مصرانه خواستار اعزام هیأتی از سوی سازمان ملل متحد به نواحی مرزی قصرشیرین ـ خانقین هستیم تا به‌رأی‌العین به لشکرکشی گستردهٌ رژیم خمینی به داخل خاک عراق برای محاصره و سرکوب مقاومت ایران و تأسیس حکومت به‌اصطلاح اسلامی در عراق پی ببرند.»

سه‌شنبه 13 فروردین 70

دو ارتفاع حساس در شمال شهر خانقین به تصرف رزمندگان ارتش آزادیبخش درآمد. از این دو ارتفاع برای آتشباری و حمله علیه مواضع ارتش آزادی استفاده می‌شد. 

پنجشنبه 15فروردین 70

هم‌زمان با پاسخ کوبندهٌ ارتش آزادیبخش در صحنه‌های نبرد سلسله عملیات پیروزمند مروارید، سازمان مجاهدین خلق در عرصهٌ بین‌المللی نیز با برگزاری کنفرانسهای مطبوعاتی متعدد، جزئیات توطئهٌ رژیم خمینی برای بلعیدن عراق و سرکوب مجاهدین و ارتش آزادیبخش را افشا کرد. از جمله در آمریکا یک کنفرانس مطبوعاتی در ساختمان کلوپ ملی مطبوعات در واشینگتن و با شرکت نمایندگان و خبرنگاران مهمترین رسانه‌های خبری بین‌المللی طرحها و نقشه‌های عملیاتی سپاه پاسداران، جزئیات عملیات مروارید و آمار تلفات سنگین رژیم ارائه گردید و فیلمی از عملیات ارتش آزادیبخش و فیلمی از مصاحبهٌ پاسداران خمینی که در جریان عملیات مروارید به اسارت ارتش آزادیبخش درآمده بودند،‌پخش شد.

سه‌شنبه 20 فروردین 70

براساس اطلاعات رسیده از درون رژیم،‌ تلفات پاسداران خمینی در جریان تهاجمات اخیر یکانهای سپاه علیه ارتش آزادیبخش ملی ایران در خاک عراق آن‌چنان سنگین بوده که تنها طی یک روز به درخواست سپاه پاسداران از قصرشیرین، فرماندهی سپاه از کرمانشاه سه‌هزار تابوت برای قصرشیرین ارسال کرده بود. این ارقام به‌جز اجساد انبوه پاسدارانی است که در خاک عراق به‌جای مانده و پاسداران امکان انتقال آنها را به داخل ایران نیافتند.

هم‌چنین از آن‌جایی که به‌علت کثرت اجساد امکان شناسایی آنها پیش از دفن وجود نداشته، رژیم خمینی از این اجساد فیلمبرداری نموده تا بعداً شناسایی شوند. قابل ذکر است که این شیوه‌ٌ شناسایی اجساد تنها در عملیاتی مورد استفادهٌ رژیم قرار گرفته که نظیر تهاجم جنگی  موسوم به کربلای5 آمار تلفات رژیم فوق‌العاده بالا بوده باشد.

در میان پاسداران کشته‌شده در جریان حمله به ارتش آزادیبخش در خاک عراق می‌توان از علیرضا یگانه، فرمانده یکی از گردانهای لشکر27 موسوم به محمد رسول‌الله،‌ نام برد. رژیم خمینی برای لونرفتن ابعاد مداخلهٌ نظامیش در عراق دستورالعمل اکیدی صادر نموده که به موجب آن اجساد پاسداران به خانواده‌هایشان داده نمی‌شود و در مدارک قانونی علت مرگ را «خنثی‌سازی میادین مین» و محملهای مشابه ذکر می‌کنند.

جمعه 23فروردین 70

سرانجام رفسنجانی  در نماز جمعه 23فروردین‌ماه به دخالت گستردهٌ رژیم در خاک عراق و توطئهٌ بزرگ بقایای خمینی برای نابودی مجاهدین و مقاومت ایران اعتراف کرد. وی گفت:

«ما مأمور نیستیم که 1300کیلومتر مرزمان با عراق را حفظ کنیم… ممکن است بعضیها هم از ایران بروند… آن طرف کاری انجام بدهند و برگردند».

رفسنجانی که خود شخصاً طی یک ماه گذشته نفوذ و تهاجم پاسداران به داخل خاک عراق را هدایت می‌نمود و به این منظور طی روزهای 22 تا 25اسفندماه در قرارگاه عملیاتی موسوم به «رمضان» پاسداران در کرمانشاه مستقر گردیده بود مدعی شد که نفوذ پاسداران محدود به «مخالفین عراق» بوده است و بار دیگر برای سرپوش‌گذاشتن بر حمله‌های پاسداران به قرارگاههای ارتش آزادیبخش ملی ایران تکرار نمود که این مجاهدین بودند که از مرز ایران و عراق عبور نمودند. اعتراف رفسنجانی هنگامی صورت می‌گیرد که پس از 12فروردین جای هیچ تردیدی در دخالت گستردهٌ نظامی رژیم خمینی در خاک عراق به منظور سرکوب مجاهدین و تلاش برای استقرار یک حکومت به‌اصطلاح اسلامی در عراق باقی نمانده است.

دفتر مجاهدین خلق ایران با صدور اطلاعیه‌یی دربارهٌ دعاوی رفسنجانی اعلام کرد:

«سازمان مجاهدین خلق ایران با استناد به انبوه اجساد پاسداران در خاک عراق که کارت عضویت سپاه پاسداران را نیز به همراه دارند،‌از همهٌ مجامع بین‌المللی به‌ویژه سازمان ملل متحد خواستار محکوم‌کردن قاطع دخالتهای گستردهٌ نظامی رژیم خمینی در خاک عراق به منظور سرکوب مقاومت ایران می‌باشد. ما هم‌چنین خواستار اعزام هیأتی از سوی ملل متحد به نواحی مرزی قصرشیرین ـ خانقین هستیم تا به‌رأی‌العین به لشکرکشی گسترده رژیم خمینی به داخل خاک عراق برای محاصره و سرکوب مقاومت ایران و تأسیس حکومت به‌اصطلاح اسلامی در عراق پی ببرند».

راز و نیاز بر مزار  40مروارید

در بیست‌وهفتم فروردین‌ماه 70  مصادف با عید فطر،مسعود و مریم بر مزار شهیدان مروارید حاضر شدند و پس از دیدار و تجدید خاطره با تک‌تک رزمندگان شهید به نماز ایستادند. سپس مسعود رجوی به نیایش پرداخت:‌

«ای خدای مجاهدین، یا رب‌العالمین و ای خدای ایران زمین، اینک 40مروارید پرفروغ دیگر، فطریهٌ این ماه مجاهدین، دلیر مردان، قهرمانان، پاکبازان و شرفایی که در خون خود سحر و افطار کردند و قدر ملتی اسیر و مظلوم را رقم زدند. ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم. بار خدایا از ما بپذیر که همانا تو شنوا و دانایی. و خدایا چقدر، چقدر که من و مریم باید از این جگرگوشگان نثار بکنیم. انما اشکوابثی و خزنی الی الله، انما اشکوابثی و خزنی الی الله.

بار خدایا هزاران بار سپاس بر آن چه ما را به آن هدایت کردی و بر شرفی که در راه خودت نثار ما کردی و بر قهرمانانی که در ماه روزه و یا در آستانهٌ آن به درگاه  امیر مؤمنان فرود آمدند  و در رنج و خون خودشان غسل کردند، وجه تو را اراده کردند و به ملاقات تو آمدند. مرواریدهای فروزان  و پرفروغی که هر یک گنجینه‌یی برای ملت ایران محسوب می‌شدند. و باز هم ای خدا شکر، هزاران بار شکر که با این دردانه‌ها و جگرگوشه‌ها راه ما و خود ما را پذیرفتی و می‌پذیری.

و من المؤمنین رجال صدقوا ماعاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا.

و ای خدای مجاهدین و خدای ایران‌زمین، گواه باش که سرزمینی نماند که به خون مجاهدین، مجاهدین راه تو و خلق تو آغشته و خون‌آلود نشود و ما البته که این راه را ادامه خواهیم داد. ای یاران به ظاهر خاموش، ای یاران پرفروغ  ما راه شما و ارزشهای شما را ادامه خواهیم داد و نگهبانی خواهیم کرد تا آخرین نفس.

دست از طلب ندارم تا کام دل برآید

یا جان رسد به جانان، یا جان رسد به ایران، یا جان زتن برآید»

مهر تأیید

عملیات پیروز مروارید و درخشش نظامی واحدها و یکانهای عملیاتی ارتش آزادیبخش طی آن نشان داد که آموزشها، تمرینها و تحول اساسی که در سازمان رزم ارتش‌آزادیبخش ایجاد شده بود تا چه اندازه ضروری بود. در عین حال معلوم شد که در این ارتش استعداد و پتانسیل بسیار بیشتری برای ارتقای کیفیت کار و رسیدگی به مدارهای  عالیتر در کسب توانمندیهـای نظامی وجود دارد. هم‌چنان‌که ثابت شد توانمندی نظامی ارتش آزادیبخش بسا بیشتر از آن چیزی است که فرماندهان آن تصور می‌کردند چرا  که در سراسر این سلسله جنگهای تدافعی مجموع نیروهای عمل‌کننده و درگیر نبرد به‌لحاظ کمی و کیفی تنها بالغ بر  30درصد نیرو و تسلیحات ارتش را شامل می‌شدند. در جمعبندی تجربهٌ عملیات مروارید، رهنمود مهم تأیید مجدد صحت خطوط اساسی سازمان رزم، تأکید هرچه بیشتر بر آموزشهای جدید اصول جنگ زرهی و بالاخره به کار بستن تاکتیکها و روشهای علمی بود. بر همین اساس در اولین فرصت پس از این‌که نسبت به درهم کوبیده شدن کامل توطئه و دشمن اطمینان حاصل شد.‌یکانهای آزادیبخش به قرارگاههای اصلی خود بازگشتند. بهار سال 70 بهار آموزش بود چرا که رزمندگان ارتش آزادیبخش آموزشهای جدیدی را آغاز کردند به‌علاوه کلیه یکانها به تکمیل آموزش پرسنل در همه زمینه‌ها پرداختند. 

ازپیام فرمانده کل ارتش آزادیبخش به رزمندگان آزادی

جمعه سوم اسفند 1369

«…در سی و شش روز گذشته ارتش آزادیبخش در سخت‌ترین شرایط بحرانی در مقابله با سوز و سرما و کمبود امکانات و در معرض خطر فشرده‌ترین بمبارانها به‌سر برد و بیش از پیش پولادین و آبدیده شد…

مطمئناً همهٌ ضوابط ابلاغ شده را با انضباط آهنین مراعات خواهید نمود، اما تا همین جا نیز با خوشوقتی و سرور می‌توان گفت که یک مرحلهٌ  فوق‌العاده خطیر را چه به لحاظ سیاسی و چه از نظر استراتژیکی پشت سر گذاشتیم. خوشبختانه خسارتها و ضایعات این مرحله با پیش‌بینیها و تدارکات قبلی که به همت مریم و با زحمات شبانه‌روزی مسئولین و فرماندهانتان انجام شده بود فوق‌العاده جزیی و تا به امروز نزدیک به صفر بوده است.

گزارشات و تمامی مشاهدات مبین اوج روحیهٌ سرشار انقلابی و شکوفایی و خلاقیت اکثریت قریب به اتفاق رزمندگان ارتش آزادی است که در این بحبوحه منتهای استواری و سرافرازی خود را به اثبات رساندند و در مقابله با هیچ مشکلی و کمبودی خم به ابرو نیاورده و جان بر کف به مقابله با شداید شتافتند. به‌راستی در شرایطی که این دشمن ضدبشری و دیگر اضداد مقاومت انقلابی وارفتگی ارتش آزادی را تحت فشارهای مختلف آن در بغرنجترین شرایط سیاسی و استراتژیکی انتظار می‌کشیدند، این ارتش به یمن بیمه‌نامهٌ فروغ جاویدان تنها مشعل مقاومت و آزادی خلق و میهن اسیرمان را بر دوش کشید و بدین وسیله اصالت و اعتبار این خلق و مقاومت عادلانه‌اش را بارز نمود. اگر چه باز هم خطرات باقی و راه پرفراز و نشیب است، اما تا همین امروز نیز متصور  بود که ضربات و زیانهای جدی به ما هم برسد که خوشبختانه تا این تاریخ به اتکای خدا  و خلق قهرمان ایران به خیر گذشته است و دعا می‌کنم از این پس نیز چنین باشد.

در هر حال از امروز به بعد در حالی که یکی از خطیرترین دورانهای حیات کل مقاومت ایران و هم‌چنین سازمان مجاهدین و ارتش آزادی را پشت سر گذاشته‌ایم، از نظر سیاسی، شرایط و فصل جدیدی آغاز شده که باز هم در میان توفان هم‌پیمان با خلق ایران برای برافروختن آتش آخرین نبرد بر فلات ایران‌زمین گام به گام در پیکار سرنوشت به پیش خواهیم رفت…

در ایامی که گذشت، هر روز و هر شب پیوسته در دل دعا می‌کردم و از خدا می‌خواستم که ارتش آزادی این تنها نقطهٌ امید تاریخ مردم ایران را  به سلامت از این بحبوحه بگذراند و تا امروز به برکت ارواح طیبهٌ شهدا و نفسها و قدمهای خالصانهٌ تک‌تک شما چنین شده است. الحمدالله رب‌العالمین».

ازپیام تبریک خواهر مجاهد مریم رجوی 

پس از پیروزی ارتش آزادیبخش در عملیات مروارید2

«به خواست خدا و براساس مقاومت فوق‌العاده دلیرانه و شجاعانه‌ٌ شما و هم‌چنین طرح ضدحمله‌یی که پیاده شد، نیروهای دشمن با برجای گذاشتن لااقل 1500جنازه از پاسداران، تودهنی و پس گردنی محکمی دریافت نموده و فعلاً عقب رانده شدند. الا این‌که هنوز هم به تبلیغات دجالانه‌ٌ سیاسی‌شان برای وارونه جلوه‌دادن یورش شکست‌خوردهٌ خود ادامه می‌دهند…

پاسدارانی که از گردانهای مختلف نیروهای دشمن،‌به اسارت درآمده‌اند، گواهی می‌دهند که از خیلی از گردانهای اعزام‌شده تقریباً چیزی باقی نمانده است. راستی همان‌طور که مسعود گفته بود «دشمن به پای خود آمد به گور» و زحمت ما را که قرار بود همین جانوران را در آن سوی مرز گوشمالی بدهیم کم کرد. در جریان عملیات و بخصوص در ساعات اول،  دشمن در داخل منطقه‌ی تدافعی ما به پیشرویهایی دست یافت. ولی ما توانستیم به ‌سرعت بر اوضاع مسلط شده و پس از چند ساعت به تعرض و تهاجم متقابل نیز دست بزنیم به طوری که در غروب آفتاب یک یگان ارتش آزادی توانسته بود به خارج از منطقه‌ٌ عملیاتی خودمان یعنی روستای خلیفه مراد تهاجم نموده و با موفقیت کامل و به سلامت به داخل منطقه‌ٌ خودی بازگردد.

در خلیفه‌مراد نیز بیش از 100جنازه روی دست دشمن گذاشته شد و مقداری هم غنایم آوردیم.

دشمن آمده بود تا در  این منطقه چیزی از مجاهدین به جا نگذارد اما از گردانهای مقدم خودش تقریباً چیزی باقی نماند و بقیه هم فعلاً دست از پا درازتر برگشتند و ما آماده‌ایم که اگر هنوز برایشان کافی نیست باز هم در همین سوی مرز نیز درسهای جدیدی به آنها بدهیم.

این پیروزی بزرگ آن هم در یک جنگ تدافعی  که به آن عادت نداشتیم بر همهٌ شما و به‌‌خصوص بر جاودانه‌فروغهای شهیدمان و تمامی مردم ایران مبارک باد.

شرح حماسه‌های مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادی و آن چه طی 18ساعت جنگ سنگین و مستمر انجام دادند،  در این مختصر نمی‌گنجد اما حیف است که به ایمان و شجاعت بی‌مانند 3مجاهد دلیری که در بلندترین ارتفاعات مروارید در موضع افسر دیده‌بان به محاصره‌ی پاسداران ارتجاع درآمدند اشاره نکنیم.

می‌گویند در حالی که هر لحظه حلقه‌ٌ محاصره تنگ‌تر می‌شد،‌یک آن از وظایف دیدبانی غافل نشده و هم چنان به دادن مختصات و گرای دشمن اهتمام می‌ورزیدند. هر چه هم دیگر یارانشان به آنها می‌گفتند که از بلندی پایین آمده و خود را از حلقه‌ٌ محاصره خارج کنند، آنان به کار خود ادامه می‌دادند و می‌گفتند  این هدف یا این گله از پاسداران را هم بزنید…

از جمله مجاهد شهید شهریار شجاعتی آن قدر از بر زمین  ریختن گله‌های پاسداران غرق در شور و شعف انقلابی شده بود که سر از پا نمی‌شناخت. اما آخرین مشخصات و گرایی که این قهرمان پاکباز داده بود،‌مشخصات و گرای نقطه‌ٌ خودش بود.آری خودش به ‌شهادت رسید و در اطراف خود گله‌یی از پاسداران را که محاصره‌اش کرده بودند، به این وسیله از پای درآورد.

سلام بر این شهیدان در روزی که زاده شدند و روزی که در صفوف ارتش آزادی سلاح بر دوش گرفتند و روزی که جان خود را فدیهٌ رهایی خلق و میهن کردند و به کهکشان جاودانه فروغها پیوستند.

و سلام بر تک‌تک شما خواهران و برادران که جای شهیدان را پر کرده، سلاح آنها را بر دوش می‌کشید و دیگر بار به قلب دشمن نشانه می‌روید. تاریخ ایران این ایام و این آزمایشات خطیر و پرصعوبت را فراموش نخواهد کرد

برای این گونه نبردهای بی‌امان که همانا سرنوشت پرشکوه نسل ماست آماده و آماده‌تر شوید، با مقاومت خستگی‌ناپذیر امروز ما، در فردای روزگار، خستگی یک خلق اسیر از جسم و جانش بیرون می‌رود».